اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
تا پایان با تامل:
زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین علیه السلام رسیدم، حضرت فرمودند:
یا
زرارة الناس فی زماننا علی ست طبقات اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاة
فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب و اما الذئب
فتجارکم یذمون اذا اشتروا و یمدحون اذا باعوا و اما الثعلب فهؤلا الذین
یاکلون بادیانهم و لا ی فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر
علی الناس بلسانه و یکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهؤلا المخنثون و
اشباههم لا یدعون الی فاحشة الا اجابوا و اما الشاة فالمؤمنون الذین تجز
شعورهم و یؤکل لحومهم و یکسر عظمهم فکیف تصنع الشاة بین اسد و ذئب و ثعلب و
کلب و خنزیر. (1)
ای زراره مردمِ زمانِ ما شش طبقهاند: "شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!
اما "شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".
اما
"گرگ"، تجار و کسبهای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت میکنند تا
ارزانتر بخرند، ولی برای فروش، آن را میس تا گران بفروشند [و تنها
به فکر سود بیشتر خویشند]".
اما "روباه"، کسانی هستند که دین را وسیلهای برای دنیایشان قرار دادهاند و آنچه را به زبان میآورند در دل قبول ندارند".
اما
"خوک"، مردانی هستند که رفتار نه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر
شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت میشوند پاسخ مثبت میدهند".
اما
"سگ"، انسان بد زبان و فحاش است، به طوری که مردم [در بیرون از خانه [و یا
اهل و عیالش در داخل خانه] از ترس زبانش او را احترام میکنند.
و اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افرادشرور موی او را میبُرند و گوشت او را میخورند و استخوانش را میشکنند".
و از گوسفندی که میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است چه ساخته است؟
(1): خصال (شیخ صدوق): باب احادیث شش گانه، ج۲، ص۳۷۸
جامعه
ای که اکثر طبقه عامه اش خوک صفت شوند (یعنی مشتاقانه به هر امکان انجام
گناهی پاسخ مثبت دهند ولو که در کنارش عبادت هم بکنند) در صورت قیام امام
زمانش با او همان می کند که با حسین بن علی علیهما السلام شد.
در خصوص خوک صفتان، روایت ذیل نیز تامل برانگیز است که گمان نکنیم خوک صفتان تنها کسانی هستند که.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام در خصوص این آیه از قرآن کریم با ابوحمزه ثمالی فرمودند:
«یَبعَثُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ قَوما بَینَ أیدیهِم نورٌ کَالقَباطِیِّ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: کُن هَباءً مَنثورا.»
ثُمَّ
قالَ: «أما وَاللهِ یا أبا حَمزَةَ، إنَّهُم کانوا لَیَصومونَ و یُصَلّونَ
ولکِن کانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ.» (2)
روز قیامت، خداوند، گروهى را برمىانگیزد که پیشاپیش آنان نورى است، سپس به آن نور گفته مىشود: «نابود و پراکنده شو.»
سپس
فرمود: به خدا سوگند اى ابو حمزه! آنان کسانى هستند که نماز مىخواندند و
روزه مىگرفتند و اهل عبادات بودند؛ اما هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه
مىشد، مرتکب می شدند.
(2): تفسیر صافی: ج4، ص10
درباره این سایت