رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وصیته لامیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام:
لا مال أعود من العقل.
Prophet Muhammad (PBUH), Prophet Muhammad (PBUH & HP), addressed to his successor, Ali ibn Abi Talib (pbuh)
No financial is more profitable than wisdom
تحف العقول (ابن شعبة الحرانی): ص 11
و کان للصادق علیه السلام ابن فبینا هو یمشى بین یدیه إذ غص فمات فبکى و قال:
لئن اخذت لقد بقیت ، و لئن ابتلیت لقد عافیت، ثم حمل الى النساء فلما رأینه صرخن فأقسم علیهن أن لا یصرخن،
فلما أخرجه للدفن قال: سبحان من یقتل أولادنا و لا نزداد له حبا، فلما دفنه قال: یا بنى وسع الله فی ضریحک و جمع بینک و بین نبیک.
و قال علیه السلام: انا قوم نسأل الله ما نحب فیمن نحب، فیعطینا، فإذا أحب ما نکره فیمن نحب، رضینا.
امام صادق علیه السلام پسری داشتند، روزی در حالی که در جلو حضرت راه میرفت ناگهان چیزی در گلویش گیر کرد و مُرد. حضرت گریست و گفت:
[الهی] اگر بگیری، هم تو هستی که میدهی، و اگر گرفتار سازی، هم تو هستی که عافیت بخشی. سپس پیکر او را نزد بانوان بردند. وقتی زنها آن کودک را دیدند، شیون کردند. حضرت آنان را قسم داد که شیون و فریاد نکنند. چون او را برای دفن بیرون بردند فرمود:
منزّه است خدایی که فرزندان ما را میکشد، یکن جز بر محبت ما به او افزوده نمیشود و چون پیکرش را به خاک سپرد فرمود: فرزندم! خداوند آرامگاه تو را گشایش دهد و تو را با پیامبرت گرد هم آورد.
همچنین فرمود:
ما مردمی هستیم که برای کسانی که دوستشان داریم، آنچه دوست داریم از خدا درخواست میکنیم و خدا آن را به ما میدهد. لیکن اگر خدا چیزی را دوست بدارد که ما آن را برای کسی که دوست داریم، نمیپسندیم [در اینجا مثلاً همین فوت ناگهانی کودکشان را که خدا خواسته و قبل از اراده خدا امام علیه السلام آن را برای فرزندشان نمیپسندیدند]، به خواست خداوند خشنود میشویم. [در اینجا مثلاً هنگام جاری شدن خواست و اراده خدا همانگونه که خود امام علیه السلام هم بیان فرمودند با مرگ فرزند خشنود بودند و بابت این امر حتی محبتشان به پروردگار بیش از پیش شد.]
الدعوات (قطب راوندی):ص 286
انجام دادن یا ندادن واجبات یک چیز است
قبول داشتن یا نداشتن آن چیز دیگر
مثلاً شاید کسی بگوید من قبول دارم باید نماز خواند و نماز خواندن واجب است اما برایم سخت است و گاهی تنبلیم میآید (به اصطلاح کاهل نماز است.)
چنین کسی بسیار تفاوت دارد با کسی که بگوید من اصلاً نماز را قبول ندارم.
یا مثلاً کسی بگوید که من میدانم داشتن حجاب واجب است اما زوم به نفسم نمیرسد که آن را درست اجرا کنم. چنین کسی بسیار تفاوت دارد با کسی که بگوید من اصلاً حجاب را قبول ندارم.
فرقش چیست؟
اولی میشود مسلمان اهل معصیت و گناه
دومی میشود کافر که عذابش اصلاً قابل قیاس با مسلمان معصیتکار نیست!
از کجا میگویم؟!
حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
مَنْ جَحَدَ الْفَرَائِضَ کَانَ کَافِراً.
هر کس منکر واجبات شود کافر است.
اصول کافى (ثقة الاسلام کلینی): ج3 ، ص 55 ، حدیث 2
امروز در یک جلسهای بودم که در اون دوربین هم فیلمبرداری میکرد، مسئول
جلسه مکرر هنگام صحبت دوستان [با لحن شوخی که البته محتوایی تا حدی جدی را
هم در بر داشت] گوشزد میکرد که دوربین هم هست و دوستان مراقبتها و
ملاحضاتی رو در گفتار رعایت میکردند. حتی گاهی خود دوستان حین صحبت [با
لحنی شوخی که البته با محتوایی جدی همراه بود] میگفتند: "حالا چون دوربین
هم هست." و یا صحبت خود رو نمیگفتند و یا با ملاحظه میگفتند.
اواخر جلسه بود که به ذهنم آمد، چقدر خدا مظلوم است!
پ.ن:
أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ (سوره علق - آیه ۱۴)
آیا ندانست که خدا میبیند؟!
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
خف الله کانک تراه و ان کنت لا تراه فانه یراک فان کنت تری انه لا یراک
فقد کفرت و ان کنت تعلم انه یراک ثم برزت له بالمعصیة فقد جعلته من اهون
الناظرین علیک.
چنان از خدا بترس که گویا تو او را میبینی،
و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند.
و اگر می پنداری که او تو را نمیبیند، پس کافر شدهای.
و اگر میدانی که او تو را میبیند و [در خلوت] او را معصیت میکنی،
به تحقیق که او را از هر بینندهای پستتردانستهای.
:books: الکافی: کتاب ایمان و کفر، باب خوف و رجا، ح2
درباره این سایت