او خواهد آمد، اگر من و امثال من بگذارند!



رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وصیته لامیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب علیهما السلام:

لا وحدة أوحش من العجب.

Prophet Muhammad (PBUH), Prophet Muhammad (PBUH & HP), addressed to his successor, Ali ibn Abi Talib (pbuh)

No loneliness is more frightening than selfishness


رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وصیته لامیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب علیهما السلام:
لا مال أعود من العقل.

Prophet Muhammad (PBUH), Prophet Muhammad (PBUH & HP), addressed to his successor, Ali ibn Abi Talib (pbuh)


No financial is more profitable than wisdom

تحف العقول (ابن شعبة الحرانی): ص 11


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

تا پایان با تامل:

زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین علیه السلام رسیدم، حضرت فرمودند:

یا زرارة الناس فی زماننا علی ست طبقات اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاة فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب و اما الذئب فتجارکم یذمون اذا اشتروا و یمدحون اذا باعوا و اما الثعلب فهؤلا الذین یاکلون بادیانهم و لا ی فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه و یکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهؤلا المخنثون و اشباههم لا یدعون الی فاحشة الا اجابوا و اما الشاة فالمؤمنون الذین تجز شعورهم و یؤکل لحومهم و یکسر عظمهم فکیف تصنع الشاة بین اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر. (1)


ای زراره مردمِ زمانِ ما شش طبقه‌اند: "شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!

اما "شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".

اما "گرگ"، تجار و کسبه‌ای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت می‌کنند تا ارزان‌تر بخرند، ولی برای فروش، آن را می‌س تا گران بفروشند [و تنها به فکر سود بیشتر خویشند]".

اما "روباه"، کسانی هستند که دین را وسیله‌ای برای دنیایشان قرار داده‌اند و آنچه را به زبان می‌آورند در دل قبول ندارند".

اما "خوک"، مردانی هستند که رفتار نه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت می‌شوند پاسخ مثبت می‌دهند".

اما "سگ"، انسان بد زبان و فحاش است، به طوری که مردم [در بیرون از خانه [و یا اهل و عیالش در داخل خانه] از ترس زبانش او را احترام می‌کنند.

و اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افرادشرور موی او را می‌بُرند و گوشت او را می‌خورند و استخوانش را می‌شکنند".

و از گوسفندی که میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است چه ساخته است؟


(1): خصال (شیخ صدوق): باب احادیث شش گانه، ج۲، ص۳۷۸


جامعه ای که اکثر طبقه عامه اش خوک صفت شوند (یعنی مشتاقانه به هر امکان انجام گناهی پاسخ مثبت دهند ولو که در کنارش عبادت هم بکنند) در صورت قیام امام زمانش با او همان می کند که با حسین بن علی علیهما السلام شد.


در خصوص خوک صفتان، روایت ذیل نیز تامل برانگیز است که گمان نکنیم خوک صفتان تنها کسانی هستند که.

حضرت امام محمد باقر علیه السلام در خصوص این آیه از قرآن کریم با ابوحمزه ثمالی فرمودند:

«یَبعَثُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ قَوما بَینَ أیدیهِم نورٌ کَالقَباطِیِّ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: کُن هَباءً مَنثورا.»
ثُمَّ قالَ: «أما وَاللهِ یا أبا حَمزَةَ، إنَّهُم کانوا لَیَصومونَ و یُصَلّونَ ولکِن کانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ.» (2)

روز قیامت، خداوند، گروهى را برمى‌انگیزد که پیشاپیش آنان نورى است، سپس به آن نور گفته مى‌شود: «نابود و پراکنده شو.»
سپس فرمود: به خدا سوگند اى ابو حمزه! آنان کسانى هستند که نماز مى‌خواندند و روزه مى‌گرفتند و اهل عبادات بودند؛ اما هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه مى‌شد، مرتکب می شدند.

(2)‌: تفسیر صافی: ج4، ص10

و کان للصادق علیه السلام ابن فبینا هو یمشى بین یدیه إذ غص فمات فبکى و قال:

لئن اخذت لقد بقیت ، و لئن ابتلیت لقد عافیت، ثم حمل الى النساء فلما رأینه صرخن فأقسم علیهن أن لا یصرخن،

فلما أخرجه للدفن قال: سبحان من یقتل أولادنا و لا نزداد له حبا، فلما دفنه قال: یا بنى وسع الله فی ضریحک و جمع بینک و بین نبیک.

و قال علیه السلام: انا قوم نسأل الله ما نحب فیمن نحب، فیعطینا، فإذا أحب ما نکره فیمن نحب، رضینا.


امام صادق علیه السلام پسری داشتند، روزی در حالی که در جلو حضرت راه می‌رفت ناگهان چیزی در گلویش گیر کرد و مُرد. حضرت گریست و گفت:

[الهی] اگر بگیری، هم تو هستی که می‌دهی، و اگر گرفتار سازی، هم تو هستی که عافیت بخشی. سپس پیکر او را نزد بانوان بردند. وقتی زن‌ها آن کودک را دیدند، شیون کردند. حضرت آنان را قسم داد که شیون و فریاد نکنند. چون او را برای دفن بیرون بردند فرمود:

منزّه است خدایی که فرزندان ما را می‌کشد، یکن جز بر محبت ما به او افزوده نمی‌شود و چون پیکرش را به خاک سپرد فرمود: فرزندم! خداوند آرامگاه تو را گشایش دهد و تو را با پیامبرت گرد هم آورد.

همچنین فرمود:

ما مردمی هستیم که برای کسانی که دوستشان داریم، آنچه دوست داریم از خدا درخواست می‌کنیم  و خدا آن را به ما می‌دهد. لیکن اگر خدا چیزی را دوست بدارد که ما آن را برای کسی که دوست داریم، نمی‌پسندیم [در اینجا مثلاً همین فوت ناگهانی کودکشان را که خدا خواسته و قبل از اراده خدا امام علیه السلام آن را برای فرزندشان نمی‌پسندیدند]، به خواست خداوند خشنود می‌شویم. [در اینجا مثلاً هنگام جاری شدن خواست و اراده خدا همانگونه که خود امام علیه السلام هم بیان فرمودند با مرگ فرزند خشنود بودند و بابت این امر حتی محبتشان به پروردگار بیش از پیش شد.]


الدعوات (قطب راوندی):‌ص 286


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر کسی
مشکل بدخلقی داشت
اگر مشکل مالی داشت و دستش تنگ بود
اگر گرفتار قرض و بدهی بود
اگر غم و غصه در دلش زیاد بود
چه کند برای حل و رفع همه این‌ها؟!

پاسخ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برای حل این مشکلات و گرفتاری‌ها:


صلاة اللیل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطیب الریح و تدر الرزق، وتقضی الدین، و تذهب بالهم، و تجلو البصر. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال , ج 1 , ص 42)

نماز شب (در دنیا) باعث زیبایی سیما، و نیکویی اخلاق و خوشبویی بدن و فراوانی رزق و مایه ادای قرض‌ها و موجب از بین رفتن غم و باعث تقویت نور چشم است.



خوب اما اگر توفیق نماز شب نداشتیم چه کنیم؟
اول باید ببنیم چرا توفیق نماز شب نداریم!
پاسخ:

مردی از حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام پرسید:
«یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ، اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّیْلِ؟ قالَ: فَقال أمیرُالمؤمنینَ (علیه السلام):
أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ ذُنُوبُک». (التوحید (شیخ صدوق): ج 1 ، ص 96)
من از نماز شب محروم شدم.
حضرت فرمود: تو کسی هستی که گناهان تو را به بند کشیده.

حضرت امام صادق (علیه اسلام) نیز می‌فرمایند:
«اِنَّ الرَجُلَ یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاة َاللَّیْلِ». (الکافی: ج2، ص272)
کسی مرتکب گناهی می‌شود و برای همین از نماز شب محروم می‌گردد.

و در سخن دیگری می‌فرمایند:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل، فاذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق. لیس منا من لم یصل صلاة اللیل. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج2، ص 362)
بسا انسان در زندگی مبتلا به دروغ گفتن می‌شود و به همین خاطر از خواندن نماز شب محروم می‌ماند و از رزق و روزی حلال او کاسته می‌شود.



بنابر این مشخص شد که گناه مانع توفیق نماز شب است.
حال چه باید کرد؟
آیا زور انسان به این نفس اماره می‌رسد؟!
وقتی به حضرت استاد گفته شد که توفیق نماز شب نیست چه باید کرد؟!
فرمودند:
قبل از اذان مغرب [که هنگام استجابت دعاست] دعای 22 صحیفه سجادیه را بخوانید.

خوب این پاسخ شاید در بدایت امر مقداری عجیب به نظر برسد.
چرا؟
چون وقتی گناه مانع نماز شب است به نظر می‌رسد پاسخ باید این باشد که مراقبه باید بیشتر شود تا گناه کمتر شود و توفیق حاصل.
اما چرا این را نفرمودند؟
چون اگر عرضه‌اش بود جلوی نفس گرفته می‌شد. اما حال که ایمان ضعیف و نفسانیت قوی است باید از چیزی مدد گرفت
آن چیست؟
آن چیز اسلحه انبیاست یعنی دعا.
حال چرا از بین این همه دعا، دعای 22 صحیفه سجادیه؟
چه رابطه‌ای هست بین ضعف انسان در برابر طغیان نفسانیات و این دعا؟
فراز اول این دعا اگر خوانده شود به نظر می‌رسد که ارتباطش مشخص می‌شود:

 اَللَّهُمَّ اِنَّکَ کَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَکُ بِهِ مِنّى،
خداوندا مرا به چیزی (تزکیه نفس و ترک معصیت و انجام واجب و بندگی کردن) مکلف ساخته‌ای که خودت از من به آن کار تواناترى،

وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى،
و قدرت تو بر آن (یعنی تزکیه نفس من و کنترل نفسانیتم) و بر من بیش از قدرت من است،

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى ما یُرْضیکَ عَنّى، وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِیَةٍ.
پس نفس من را چنان گردان که موجب رضایت تو از من شود، و در حال عافیت آنچه را که موجب رضایت توست از من برگیر.


بنابر این برای قدرت یافتن بر ترک معصیت و بندگی ضمن صرف کردن نهایت تلاش و مراقبه و مجاهده با نفس! در بهترین اوقات (هنگام غروب آفتاب که دعا مستجاب است) عاجزان از خداوند درخواست می‌کنیم تا نفس ما را چنان کند که موجب رضایتش است و با صلوات‌هایی که بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله) در ادامه این دعا می‌فرستیم برای به اجابت رسیدن این خواسته بسیار مهم از درگاه پروردگار متعال دست توسل به اهل بیت علیهم السلام می‌زنیم و شفاعت ایشان را خواهانیم.
که اگر این دعا مستجاب شود
إن شاء الله هم توفیق ترک معصیت و بندگی حاصل می‌شود
و هم به تبع آن توفیق نماز شب
و اگر توفیق نماز شب حاصل شد
بنابر آنچه صادق آل محمد صلوات الله علیه و آله فرموده به واسطه این نماز شب
بدخلقی ما به حسن خلق
تنگی رزقمان به وسعت رزق
قرض و دینمان به ادای دین و قرض
و غم و غصه ما به شادی و سرور بدل خواهد شد
إن شاء‌ الله تعالی.

انجام دادن یا ندادن واجبات یک چیز است

قبول داشتن یا نداشتن آن چیز دیگر

مثلاً شاید کسی بگوید من قبول دارم باید نماز خواند و نماز خواندن واجب است اما برایم  سخت است و گاهی تنبلیم می‌آید (به اصطلاح کاهل نماز است.)

چنین کسی بسیار تفاوت دارد با کسی که بگوید من اصلاً نماز را قبول ندارم.

یا مثلاً کسی بگوید که من می‌دانم داشتن حجاب واجب است اما زوم به نفسم نمی‌رسد که آن را درست اجرا کنم. چنین کسی بسیار تفاوت دارد با کسی که بگوید من اصلاً حجاب را قبول ندارم.

فرقش چیست؟

اولی می‌شود مسلمان اهل معصیت و گناه

دومی می‌شود کافر که عذابش اصلاً‌ قابل قیاس با مسلمان معصیت‌کار نیست!

از کجا می‌گویم؟!

حضرت امام محمد باقر علیه السلام:


مَنْ جَحَدَ الْفَرَائِضَ کَانَ کَافِراً.


هر کس منکر واجبات شود کافر است.


اصول کافى (ثقة الاسلام کلینی):  ج3 ، ص  55 ، حدیث 2





امروز در یک جلسه‌ای بودم که در اون دوربین هم فیلم‌برداری می‌کرد، مسئول جلسه مکرر هنگام صحبت دوستان [با لحن شوخی که البته محتوایی تا حدی جدی را هم در بر داشت] گوشزد می‌کرد که دوربین هم هست و دوستان مراقبت‌ها و ملاحضاتی رو در گفتار رعایت می‌کردند. حتی گاهی خود دوستان حین صحبت [با لحنی شوخی که البته با محتوایی جدی همراه بود] می‌گفتند: "حالا چون دوربین هم هست." و یا صحبت خود رو نمی‌گفتند و یا با ملاحظه می‌گفتند.

اواخر جلسه بود که به ذهنم آمد، چقدر خدا مظلوم است!

پ.ن:
 أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ (سوره علق - آیه ۱۴)
آیا ندانست که خدا می‌بیند؟!

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:

 خف الله کانک تراه و ان کنت لا تراه فانه یراک فان کنت تری انه لا یراک فقد کفرت و ان کنت تعلم انه یراک ثم برزت له بالمعصیة فقد جعلته من اهون الناظرین علیک.

 چنان از خدا بترس که گویا تو او را می‌بینی،
و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند.
و اگر می پنداری که او تو را نمی‌بیند، پس کافر شده‌ای.
و اگر می‌دانی که او تو را می‌بیند و [در خلوت] او را معصیت می‌کنی،
به تحقیق که او را  از هر بیننده‌ای پست‌تر‌دانسته‌ای.

:books: الکافی: کتاب ایمان و کفر، باب خوف و رجا، ح2


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

cxsurvey فروشگاه کشاورزی بینالود نیشابور امارلو GOD OFDARKNESS .... جاشو ツ Jermaine وبلاگ موزیک صنم Stephanie تجهیزات آزمایشگاهی و پزشکی لابومدیکال زندگی برتر